کاش

ساخت وبلاگ
میخواهم برایت بگویم'>بگویم. تعریف کنم. اما چه بگویم که نگفته هایم سر به فلک گذاشته و من سر به روزمرگی.باید سر روی شانه ات می‌گذاشتم و میگفتم. نه با لب که با اشکهایم میگفتم. با هق هق حبس شده در شقیقه هایم. هق هق تخریب گر پنهان در پیچ و واپیچ ذهنم.کاش تو، کاش تصور تو، برایم سالم بماند‌. که این هق هق پنهانی چنان میل به تخریب دارد، لرزه بر اندام رویای تو انداخته. لرزه بر اندام تصورم از تو انداخته. تو هیچ نبودی، بله بله، ادعایی هم نداشتی، اما من بی آنکه بگویی و ادعا کنی تو را آنگونه انگاشتم که متمایز از همه. اما تو، تنها و تنها یکی از همه بودی، همانقدر دروغ، همانقدر هوس، همانقدر رهاکننده. شبیه تمام کسانی که بعد از تو شناخته و نشناخته قید بودنشان را زدم. کاش زودتر پی برده بودم، به چرک آگینی تو، و تمام امثال تو. کاش تو که هیچ، تصورم از تو برایم سالم می‌ماند. کاش مته ی بی امان هق هق حبس شده در من، لااقل این یکی را برایم دست نخورده می‌گذاشت. کاش...
ما را در سایت کاش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 111767 بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 7 اسفند 1402 ساعت: 4:30